سرمای زمستان و موج تازه اخراج مهاجرین از ایران
محمد اسحاق فیاض محمد اسحاق فیاض

همزمان بانزدیک شدن فصل سرما، برنامه دستگیری و ترد مرز افغانهای مهاجر از ایران نیز  مدتی است که به طور گسترده آغاز شده است. پس از تغییر وزیر داخله ایران اکنون این وزیر محترم برای آن که قدرتش را نشان دهد، دستور داده است تا به صورت گسترده برنامه دستگیری و ترد مرز افغانها را از ایران در دستور کارخود قرار دهد. هم اکنون هزاران افغان مهاجر طی  روزهای اخیر درایران دستگیر وترد مرز شده اند.

مقامات ولایت نیمروز در کشور ما می گویند آنعده از مهاجرین افغان که به تازگی از ایران اخراج شده و در نیمروز مسکن گزین شده اند در وضعیت بدی قرار دارند.والی نیمروز در صحبت با رادیو آزادی گفت از یک هفته بدینسو، بیش از ٥ هزار تن افغان مهاجر از ایران اخراج شده و این روند همچنان ادامه دارد.

به دنبال آغاز موجی از دستگیری های افغان های مهاجر و ترد مرز آنان از ایران، تنها کاری که

وزارت امور مهاجرین افغانستان انجام داده این است که  یکبار دیگر از مقامات ایرانی خواسته است تا با توجه به فصل زمستان و هوای سرد، مهاجرین افغان را از آنکشور اخراج نکنند.

 طبیعی است که چنین خواهشی هیچ تاثیری به حال این برنامه ندارد و اکنون این خطر وجود دارد که یک باردیگر روزهای سخت و دشوار وطاقت فرسای مهاجرین ترد مرز شده مانند سالهای گذشته تکرار گردد. طی دوسال گذشته دهها تن از مهاجرین براثر لت و کوب ماموران ایرانی ونیز گرسنگی و مریضی در داخل اردوگاهها و مسیر راه جان خود را از دست داده اند و اکنون باتوجه به وضعیت دشوار افغانستان و گسترش نا امنی ها و دزدی ها در مسیرراه، ممکن است امسال تعداد بیشتراز این مهاجران ترد مرز شده در مسیر راه تلف شوند. به هرحال قرار گزارش ها  روند اخراج مهاجرین بدون مدرک از ایران که تعداد آنان به 1.5  میلیون تن می رسد ادامه دارد و ایران حق خود می داند که این مهاجران را اخراج نمایند، زیرا این افراد حتی از سوی کمیشنری عالی سازمان ملل نیز مهاجر به شمار نمی روند!

واقعيت قضيه اين است كه افغانستان به سرزمين تضادها و پارادوكس ها تبديل گرديده است. از يك سو جنگ، ناامني، بي كاري و عدم توسعه و انكشاف افغانستان مردم افغانستان را مجبور به مهاجرت مجدد از اين كشور ميكند و از سوي ديگر مهمترين نهاد سازمان ملل در امور پناهندگان يعني كميشنري عالي سازمان ملل درامور پناهندگان اين افراد را به عنوان پناهنده و مهاجر نمي پذيرد. اين افراد در وطن شان از يك سو امنيت ندارند و از سوديگري نه سرپناهي دارند و نه لقمه ناني براي زندگي مي توانند پيدا نمايند و به ناچار دست به مهاجرت مجدد مي زنند. مهاجرتي كه از هيچ حقوق انساني برخوردار نيست و هيچ نهاد طرف دار حقوق بشر از آنان حمايت نمي كنند.  سئوال اساسي اين است كه چرا سازمان ملل اين مهاجران را كه به دليل ناامني ها و نبود كار و درآمد از افغانستان مهاجرت مي كنند به عنوان مهاجر نمي پذيرند؟ مگر گرسنگي و نبود كار و درامد براي ادامه زندگي خود زندگي و آسايش انسانها را تهديد نمي كند؟ مگر درافغانستان امنيت وجود دارد كه اين افراد به دليل وجود امنيت درافغانستان شامل كنوانسيون مهاجرت و پناهندگي اين كمشنري نمي گردد؟ سئوال اساسي از كمشنري محترم اين است كه دليل نبود كار وسرمايه گذاري درافغانستان چيست و چرا طي هفت سال مشكل معيشت و كار براي آنان فراهم نگرديده است؟ دليل آن روشن است هركارشناسي خواهد گفت كه جنگ و نا امني درافغانستان سبب گرديده كه سرمايه از افغانستان فرار نمايد وهيچ سرمايه گذار داخلي و خارجي حاضر نيستند در سايه جنگ و ناامني درافغانستانع سرمايه گذاري نمايند. پس دليل اصلي مهاجرت افغانها در خارج از كشور ولو اگر كار و فعاليت هاي اقتصادي است، ادامه جنگ و خشونت و ناامني نقش اساسي را دراين مهاجرت دارد؛ پس ما  با قاطعيت نمي توانيم ادعا كنيم كه افغانها فقط به دليل كسب درامد زياد و زر اندوزي به ديگر كشور ها مهاجرت مي كنند. متاسفانه كمشنري سازمان ملل به دليل ناتواني چشمان خود را دربرابر واقعيت هاي موجود مهاجرت درافغانستان مي بندد و اين كميشنري با چشم پوشي از واقعيت موجود درافغانستان به راحتي از مسئوليت خود دربرابرمهاجرين فاقد مدرك درايران شانه خالي مي كنند و اداعا دارد آنان مهاجر نيستند.

 البته این کمیشنری نه تنها در برابر مهاجرین فاقد مدرک در ایران احساس مسئولیت نمی کند بلکه  این کمیشنری و نیز وزارت امور مهاجرین افغانستان، دربرابر تعهدات خود در برابر مهاجرین برگشته به افغانستان نیز عمل نکرده و نمی کنند.

با آن كه كميسارياي عالي و دولت افغانستان قول داده بود كه براي مهاجرين بازگشته از كشورهاي خارجي خانه و سرپناه وكار و اشتغال فراهم مي كنند، اما از5 ميليون مهاجربازگشته به وطن براساس گزارش وزارت امور مهاجرین درطول هفت سال  فقط به بيست درصد از مهاجران عودت كرده  خانه داده اند، اين آمار هر چند كه قابل باور نيست ولي با آنهم 80 در صد از مهاجران هنوز زميني براي مسكن به آنان تعلق نگرفته است و در زمينه كار و اشتغال براي آنان تاكنون هيچ كاري صورت نگرفته است. اختلافات و تنگ نظري هاي قومي و منطقه اي يكي ديگر از مشكلاتي است كه براي مهاجرين برخي از ولايت ها اصلا زميني تعلق نگرفته است. مثلا ولايت ميدان و وردك يكي از ولايت هاي است كه شايد بيشترين مهاجر را در ايران و پاكستان در زمان جهاد داشت و صدها هزار نفراز مهاجران اين ولايت پس ازسقوط رژيم طالبان به وطن باز گشتند، اما تاكنون براي اين مهاجران زميني داده نشده است. قراربود چند شهرك در ميدان شهر براي آنان درست شود، تا اين مهاجران درآنجا ساكن گردند، اما تنگ نظري ها و تعصبات قومي مانع از اين كار گرديد و اكنون دهها هزار خانواده باز گشته به افغانستان درحالي كه برگه هاي عودت شان در اين وزارت ثبت و راجستر گرديده اما هفت سال است كه از دادن زمين در ولايت ميدان خبري نيست.

در چنین وضعیتی در داخل کشوربزرگترين چالش فراروي مردم و توده هاي فقير درافغانستان بي كاري و تورم است، براساس گزارش هاي كه سوي سازمان ملل منتشر گرديده درسال جاری درافغانستان 65 درصد از زنان و چهل درصد از مردان بي كار هستند و این مردم چاره ای ندارند که برای زنده ماندن هم که شده دست به مهاجرت های اجباری بزنند. بدین ترتیب است که زندگی و شغل افغانها در سایه مهاجرت و آوارگی سپری شده است و زندگی انان نیز در سایه مهاجرت رقم خورده اند و در عالم مهاجرت مرده اند و غریبانه در گورستان مهاجرت دفن شده اند، افغانها مهاجر ناکجا آبادی است که هیچ نمی دانند کجا میروند و مقصد شان کجاست و سرنوشت شان به کجا خواهد انجامید واسیر چه سرنوشتی خواهد شد و چه باید بکنند که تا از آوارگی و سرگردانی بدرآیند؟ اما با همه تلاش ها و بی سرپناهی ها وسفرها دور و دراز به ناکجا آباد، بازهم به درهای بسته برمی خورند و هیچ دری به در دنیا به روی مهاجر افغانی باز نیست و هیچ نهادی نیست که به درد دل های یک مهاجر افغان گوش فرادهد.


December 14th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي